به گزارش آفتاب دل ، "میان آهنگ هایی که توسط ارکستر رادیو ایران و ارکستر رادیو بغداد برای خوانندگان کرد نواخته شده اند تفاوت وجود دارد. آهنگ هایی که با همراهی ارکستر رادیو بغداد نواخته شده اند نه تنها لهجه و حال و هوای کردی ضعیفی دارند، بلکه در مقایسه با ارکستر رادیو ایران نیز بسیار ضعیف تر هستند."
هرگاه صحبت از موسیقی به میان می آید دامنه بحث به همه آن هایی که پیکره این هنر را تشکیل می دهند کشیده می شود عواملی که هر کدام نقشی در تقویت و پربار نمودن دارند. بخش هایی مانند شعر، موسیقی و صدا نقش مهمی در زیبایی قطعات موسیقایی دارند. در بسیاری از آهنگ ها، ممکن است شعر، صدا و یا موسیقی در یک سطح کیفی نباشند. یک شنونده با ذوق ممکن است ضعیف بودن شعر، یا هر وجه دیگر آهنگ را احساس کند اما با این اوصاف باز آن قطعه را گوش می دهد. یعنی با وجود ضعیف بودن شعر، دو بخش دیگر یعنی موسیقی و صدا او را جذب خویش می کنند. در حالی که اگر به تنهایی یک شعر ضعیف و یا صدا و موسیقی ضعیف را گوش دهد حس ناخوشایندتری به او دست می دهد.
کارهای حسن زیرک در رادیو ایران
بسیاری اوقات پیش آمده که همراه با دوستان و همراهان به بحث درباره موسیقی پرداخته ایم و من نیز نظر خود را ابراز کرده ام. برای نمونه آن آهنگ هایی که هنرمندی مانند حسن زیرک در رادیو کردی بغداد ضبط کرده است، در مقایسه با آن آهنگ هایی که در رادیو ایران ضبط شده اند به لحاظ کیفی بسیار با هم متفاوتند. همینطور احساس می شود آن آهنگ هایی که در رادیو کردی کرمانشاه ضبط شده اند با آن هایی که در تهران ضبط شده اند متفاوت هستند. به عبارتی آن آهنگ هایی که در کرمانشاه ضبط شده اند از کارهایی که در بغداد ضبط شده اند بهتر هستند و آن هایی که در رادیو تهران ضبط شده اند دلچسب تر هر دو این ها هستند.
این صحبت ها در مورد مظهر خالقی نیز صدق می کند. من خیلی تعجب نمی کنم از اینکه چرا مظهر خالقی با اینکه مدتی در بغداد زندگی کرده است اما حتی یک آهنگ را نیز در رادیو بغداد ضبط نکرده است. به باور من ممکن است یکی از دلایل خیلی مهم عدم وجود یک گروه موسیقایی مطلوب آقای خالقی بوده است. این جلوه هایی از شخصیت هنرمند را نشان می دهد که آیا می خواهد خودش را مانند یک هنرمندی ملی به دیگران بشناساند یا نه. تصور می کنم خالقی یک سطح هنری را برای خویش مشخص کرده است و نخواسته است از این سطح تنزل کند. نزد وی نیز چندان مهم نبوده که این کار چه تأثیری بر سر محبوبیت وی در نزد عامه مردم خواهد داشت.
خالقی یک هنرمند محفلی نبوده است
خالقی همچنین در محفل دوستان و همراهان نیز آهنگی اجرا نکرده است، جمع هایی که معمولا صدای خواننده را تنها یک ضرب، شمشال، عود و یا کمانچه همراهی می کند. البته قصد پایین آورد ارزش کار کسانی مانند حسن زیرک و یا طاهر توفیق و صالح دیلان که طبق شرایط زمانه برنامه هایی از این دست داشته اند را ندارم.
زنده یاد خالد دلیری شاعر و هنرمند برای من تعریف کرد: :در یک روز گرم سال 1994 همراه با مام جلال، زنده یاد عمر دبابه و ماموستا ابراهیم احمد بودم. دوستان خبر دادند که مظهر خالقی به دیدار ما می آید. من از اینکه می توانم از با مظهر خالقی دیدار کنم و صدایش را نزدیک می شنوم بسیار شادمان بودم. خیلی طول نکشید که مظهر آمد و ما از دیدنش بسیار خوشحال شدیم. پس از کمی گفتگو از مظهر خالقی خواستیم که با آن صدای زلالش چیزی برای ما بخواند، اما مظهر خالقی با مطرح شدن این درخواست خیلی پکر و بی قرار شد."
من آن زمان درباره دلیل این کار مظهر خالقی با خالد دلیری صحبت کردم و گفتم باید شرایط هنرمندی مانند خالقی را نیز در نظر گرفت. نباید از این که کسی مانند مظهر خالقی خودش را هنرمند اینگونه محفل نداند، گله ای داشت. البته خالد این استدلال را قبول نکرد و من هم اصرار زیادی نکردم.
این یکی از ویژگی های مشخص موسیقی نزد خالقی - چه در مقام هنر و چه به عنوان یک ویژگی شخصیتی - است که مختص به خودش است. خالقی اولین هنرمند کرد است که گامی بزرگ را در عرصه موسیقی کردی برداشت، و آن گام نیز اجرای ترانه کردی به شیوه ارکسترال بود. اما بگذار در اینچا بپرسیم به راستی خالقی این کار را چگونه انجام داده است؟
تغییرات گسترده خالقی در موسیقی کردی
همانگونه که پیشتر نیز گفته ام خالقی تغییرات گسترده ای را در موسیقی کردی انجام داده است، به اندازه ای که آن را می توان آن را یک انقلاب قلمداد کرد. خالقی برای انجام این کار زحمت و مرارت بسیار زیادی را متحمل شده است، که جزییات آن شاید تنها زمانی که این هنرمند خاطرات خود را منتشر کند برایمان روشن شوند؛ اینکه او چگونه به این موضوع اندیشیده که از موسیقی پیشرفته ایران بهره گرفته و آن را در خدمت صدای پر سوز خودش بگیرد. این کار خالقی دروازه ای بسیار بزرگ را به روی هنر موسیقی کردی گشود و معتقدم تا امروز نیز سطح موسیقی کردی به سطح برخی از آهنگ های خالقی نرسیده است. البته این خدمت بزرگ از سوی ارکستر موسیقی تهران به چند خواننده دیگر کرد نیز ارایه شد.
صدای خالقی یک صدای اصیل کردی است
صدای کردی همانند صدای همه ملت ها جهان، تنها یک گونه نیست و انواع بسیاری دارد؛ چپ کوک، راست کوک و ... . برای نمونه صدای سید علی اسغر کردستانی چپ کوک است و صدای عمر دزه ای نیز راست کوک است و صدای مظهر خالقی بسیار لطیف و چپ کوک است. البته هر کدام لطف خویش را دارند و این سلیقه انسان هاست که با هم تفاوت دارند.
من صدای مظهر خالقی را یک صدای اصیل کردی می دانم. از کسانی شنیده ام که اداعا کرده اند صدای خالقی رگه های فارسی دارد. اما من با این نظر موافق نیستم. درست تر این است که بگوئیم صدای خالقی صدایی ایرانی است نه فارسی. برای اثبات این حرف نیز می گویم: از آن روی که کرد ملتی ایرانی است این قضیه چندان عجیب نیست. هرگز این معنی را هم به ذهن متبادر نمی کند که این صدا کردی نیست، زیرا جایی که این خواننده در آن متولد شده است، در تاریخ چند هزار ساله گذشته همیشه یک سرزمین بزرگ کردنشین بوده است و در آنجا نیز کرد آواره دیگر مناطق کردنشین شده است. در واقع صدای خالقی متعلق به منطقه هورامان است و بن مایه صدای او چکیده ای از سبک های متنوع و آواها و نواهای مناطق هورامان است. به همین دلیل که موسیقی خالقی را سبکی جدید در موسیقی منطقه هورامان می دانم. احتمالا خالقی آنقدر با موسیقی هورامان زندگی کرده و در آن ذوب شده که عاقبت شخصیتی با عنوان خالقی و صدای از آن پدید آمده است. او آهنگ های آن منطقه را گرد آورده و با سبک ساده و بی پیرایه اش، پوششی آراسته را بر تن آن ها کرده و به شیوه ای جدید اجرا نموده است. خالقی با آن سبک ادای خواندن، موسیقی وزین و آن اشعار ساده و بی پیرایه که بیشتر کردها به ویژه در عراق و ایران به طور کامل آن را می فهمند توانسته در این عرصه بسیار موفق عمل کند. این عوامل در کارهای خالقی آنقدر چشمگیر هستند که تنها با شنیدن نام خالقی نسیمی خنک و روحنواز از درون آهنگ های زیبای آن استاد در روح و روان کردها وزیدن می گیرد. به نظر می رسد خالقی تا رسیدن به این مرتبه هنری تعلیمات موسیقایی فراوانی را از سر گذرانده است. به ویژه می توان گفت خالقی شناختی دقیق از موسیقی اصیل کردی دارد. همچنین هماهنگ کردن صدای خود با یک ارکستر بزرگ موسیقایی به مهارت تمام نشان از یک دانش موسیقایی بالا می دهد.
برای همین به باور من صدای مظهر خالقی، یک صدای اصیل کردی است و متعلق به هیچ جای دیگری نیست و جنس صدای او از آواز فارسی متفاوت است. به عنوان نمونه هرچند برخی از کارهای حسن زیرک آذری هستند اما این هنرمند با یک سبکی تازه و با بهره گیری از اشعار زیبای کردی این کارها را اجرا کرده و ظلم است اگر بگوییم صدای او آذری است، زیرا در واقع صدا صدای خود حسن زیرک است. این نکته را فراموش نکنیم که حسن زیرک مقام عربی نیز اجرا کرده است، اما حسن زیرک موسیقی عربی را پایه اجرای خویش قرار نداده است. مطمئنم که خوانندگان آذری، فارس و عرب هم مقام های کردی را اجرا کرده اند. اگر یک مقام موسیقایی در چهارچوب ذوق موسیقایی ملتی دیگر قرار گرفت مطمئنا غنی تر و زیباتر می شود. ببینید چقدر میان آهنگ هایی که توسط رادیو ایران و رادیو بغداد برای خوانندگان کرد نواخته شده اند تفاوت وجود دارد. آهنگ هایی که با همراهی ارکستر رادیو بغداد نواخته شده اند نه تنها لهجه و حال و هوای کردی ضعیفی دارند، بلکه در مقایسه با ارکستر رادیو ایران نیز بسیار ضعیف تر هستند. این روند در عراق ادامه داشت تا اینکه در دهه هفتاد میلادی به بعد گروه های موسیقی کردی مانند "مولوی"، "باواجی" و "دهوک" در کردستان عراق به سمت ضبط آهنگ های کردی رفتند.
البته من در مورد آهنگ هایی که مظهر خالقی در خارج از ایران ضبط کرده است نیز نظر خاص خودم را دارم که در آینده به آن خواهم پرداخت.
منبع: باس نیوز